کوچ سرخ
نمی دانم که باد در گوساله پیچید یا شیطان ضجه زد که دلها ترسید و پاها لرزید می دانم که ساده نبودند ،ساده طلب بو دند سیب ایمان دور بود و گوساله نزدیک می دانم که در خت هارون استوار می نگریست و سامری گوشه ای می خندید نمی دانم که ایمان چقدر رنگ باخت و هارون چقدر پژمرد لیک می دانم که موسی آمد و موسی آمدنی است
Design By : Pichak |