سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























کوچ سرخ

 

بی تو آوای کویری پای تا سر فانیم

با تو اما یک شب تا صبحدم بارانیم

 

سخت می آید به دستم لحظه های ناب تو

اهل سختی نیستم من، بنده آسانیم

 

بارها تا منزلت با اهل باران آمدم

لیک می آمد به گوشم نغمه شیطانیم

 

تو کجا اینها کجا با اهل بارانت چه کار

گوش می دادم به این آوازه از نادانیم

 

حال تنها آمدم تنهای تنها تشنه لب

حال صحرا قبل باران دارم و طوفانیم

 

جان جنگل های خرم گون مرا رعدی فرست

ره به ویرانی ندارم فکر آبادانیم


نوشته شده در پنج شنبه 90/3/26ساعت 12:45 صبح توسط فاطمه موسی نظرات ( ) |

با کلید صمدی ، قفل سخن بادا باز
برسد دست امام شهدا ، محرم راز
از سوی نسل سوم ، شصتی و پنجاهی ها
چشم امید شما ، بچه دبستانی ها
سالها پیش به ما درس حسینی دادی
روح آزادگی و غیرت دینی دادی
از دل آتش سینا ، قبسی آوردی
بر دل مرده ، مسیحا نفسی آوردی
سخنت ، بر شب عصیان ، فلق ایمان زد
دم حق بر تن این پیکره بی جان زد
تا عصایت سوی وجدان خلایق چرخید
قبطیان را یم آگاهی مردم بلعید
دشمنان از سخنت ، آتشی از خشم شدند
مثل ماری که به تن دیده دوصد زخم، شدند
گوش بر زنگ ، بدنبال رهی ، روزنه ای
مثل قطاع طرق  در پس هر گردنه ای
گفته بودند: "که این راه به بن بست رسید
نوبت این بچه های دهه شصت رسید"
گفته بودند: "جماعت! گه بهروزی ماست
این بزنگاه ، همان فرصت پیروزی ماست"
گفته بودند: "که اینها همگی خاموشند
همه از بارقه و جاذبمان مدهوشند
سخت در بند فریبایی دنیا شده اند
بمب بودند ولی یکسره خنثی شده اند"
گفته بودند: "که اینها همه کودک بودند
غرقه در بازی ماشین و عروسک بودند
 بعد سی سال خمینی ز کجا بشناسند
طفلکان غیرت دینی ز کجا بشناسند
رخت مخمل، به تن آهنی دشنه کنیم
به دو صد زور و ریا ،توطئه و فتنه کنیم
زر فرعون بگیریم ، و گوساله کنیم
ختم با مهر خود این نهضت سی ساله کنیم"
غافل از این که به ما درس پدر ارث رسید
نفرت از حیله گوساله زر ارث رسید
با بصیرت کمر توطئه را خم کردیم
خوابشان را همه آشفته و در هم کردیم
***
گرچه آن روز که بودی همه کودک بودیم
غرقه در بازی ماشین و عروسک بودیم
آنچه در آینه بازی ما پیدا بود
جنگ و مجروح و شهید و سخن آقا بود
پدران گرر ز شب ظلم و ستم کوچیدند
و ز صد ره، ره این این مزرعه را بگزیدند
ما از اول به همین مزرع نو ریشه زدیم
تحت فرمان شما بیرق اندیشه زدیم
چشم  خود را به طلوع سحری وا کردیم
ره این قافله از کودکی امضا کردیم
نگذاریم شب دهکده ، تکرار شود
عهد ما با تو، به دست کسی انکار شود
سامری دست سیه را به تن خاک کند
اثر راه تو از پیش نظر، پاک کند
نگذاریم جهان توطئه چینی بکند
زنده باشیم و علی خانه نشینی بکند
پدران را ، تو اگر سید و مولا بودی
از همان کودکی آقا پدرما بودی
پدرا از تو به سر، شور حسینی داریم
و به دل ، گوهر لبیک خمینی داریم
ما به تکبیر تو آقا همه قامت بستیم
و مکبر همه تا روز قیامت  هستیم
ننگ بر ما اگر از ترس، سری خم کردیم
مرگ بر ما اگر از راه ولی بر گردیم
تا نفس در قفس سینه و خون در رگ ماست
جانشین خلفت ، خامنه ای رهبر ماست
تا ابد،گوش به فرمان توایم، خامنه ای
جان به کف ، بر سر پیمان توایم، خامنه ای


نوشته شده در سه شنبه 90/3/17ساعت 12:53 عصر توسط فاطمه موسی نظرات ( ) |

چند رباعی تقدیم به حضرت زهرا

ولادت حضرت زهرا

تسبیحات زهرا

تسبیح تو در دست زمان می چرخد

عشقت به خدا به هر زبان می چرخد

ای بنده پاک  گاه  تعقیب نماز

با سبک تو واژه در دهان می چرخد

 

سوره کوثر

احمد به تو ما چشمه کوثر دادیم                  

فرمان بخوان نماز و انحر دادیم

هر کس که تو را ناقص و ابتر خواند

امروز لقب ناقص و ابتر دادیم

 

ای کاش

از نسل تو بر درخت دین رسته ثمر

با آمدنت جهان شده جور دگر

ای کاش فقط کمی شبیهت بشویم

ای پاک تر از سپیده وقت سحر

 

تو فاطمه ای

تفسیر عفاف و معنی عاطفه ای

بر جمله زنان تو رهبر قافله ای

از کوردو دیده چهره را پوشاندی

در مدح تو بس همین که تو فاطمه ای

 


نوشته شده در سه شنبه 90/3/3ساعت 12:44 عصر توسط فاطمه موسی نظرات ( ) |


Design By : Pichak