کوچ سرخ
در چنگ بادی زیر باران آخرین برگ بر شاخه می لرزی هراسان آخرین برگ همسایه هایت یک به یک رفتند از اینجا تنها شدی در دست طوفان آخرین برگ ته مانده جانی مانده در رگ برگ هایت امروز اگر می جنگی اینسان آخرین برگ فردا ولی با یک نسیم نرم و نازک می افتی از این شاخه آسان آخرین برگ جان می دهی وقت عبور رهگذرها از امتداد این خیابان آخرین برگ زخم تو را از یاد خواهد برد شاخه با مرهم سبز بهاران آخرین برگ حالا که طوفان است دل از شاخه برگیر همراه با باد شتابان آخرین برگ شاید بیافتی پیش پای شاعری که گشته است شعر از او گریزان آخرین برگ در دفترش تصویر شعری تازه باشی در آخرین ماه زمستان آخرین برگ
نوشته شده در پنج شنبه 94/2/24ساعت
10:58 عصر توسط فاطمه موسی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |