کوچ سرخ
بر آسمان صداقت باران نشسته است اشکی به یاد هجرت یاران نشسته است بغض است رعد و برق که هر لحظه می دمد بغضی که روی حنجره هامان نشسته است شهر است آسمان و به هر گوشه اش کنون بر دست های مردم ایران نشسته است تابوت های تر شده که لابه لایشان پژواک آیه آیه قرآن نشسته است "اینان نمرده اند و در قلبشان هنوز لحن تپش به زمزمه جان نشسته است" تابوت ها زمین و جسد ها به زیر خاک دِینی به دوش خالی مردان نشسته است
نوشته شده در شنبه 90/6/19ساعت
12:37 صبح توسط فاطمه موسی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |