کوچ سرخ
زخم و قفس و کبوتر و بی بالی چشمان گرسنه،سفره های خالی سرما و وبا و جنگ و قحطی و عذاب این است کنون روز و شب سومالی وقتی که چنین سفره تو رنگین است وقتی که چنین لقمه تو شیرین است در شاخ زمین برادرت بی روزی است از قحطی و فقر خواهرت غمگین است از وحشت مرگ مادری می سوزد بنهاده نگاه بر دری ، می سوزد تا دیر نگشته کاش کاری بکنیم در آتش قحط کشوری می سوزد
نوشته شده در شنبه 90/6/5ساعت
12:39 صبح توسط فاطمه موسی نظرات ( ) |
Design By : Pichak |