کوچ سرخ
«بسمه تعالی به طمع اینکه جزو دوستان رهبری باشیم : رندانه آخر ربودی جامی زخمخانه دل زخم تو چون جام مجنون در دست لیلی، چه زیباست تا چون سیاوش درآیی از آتش فتنه بیرون مرغان بی پر رها و بالت کبوتر به زنجیر این شهر شهری شلوغ است درگیر سرنا و بوق است حالا تو پر می زنی با بال و پر ی تکه تکه تابوت زخمی قدیمی بر دوش مردم سوار است اشعار دیگر دوستان را می توانید در آدرس زیر ببینید: matroohe.blogfa.com
بفرمائید اگر دوستان مایلاند، این مطلع را بسازند
خطاب به جانبازِ شهید:
رندانه آخر ربودی جامی ز خمخانهی دل
خونین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانهی دل»
خونین چو برگ شقایق رنگین چو افسانه دل
بشکسته و برگزیده مقبول جانانه دل
جام بلا سر کشیدی در بزم شاهانه دل
انان پی مشتی ارزن تو در پی دانه دل
در گوش مردم دروغ است اسرار مستانه دل
بیزار از این شهر خاکی مجذوب کاشانه دل
ای صید دیرینه بشتاب صیاد در انتظار است
Design By : Pichak |