• وبلاگ : کوچ سرخ
  • يادداشت : مطروحه رهبري
  • نظرات : 3 خصوصي ، 18 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 3 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    چون غزل تون خيلي خوبه با اجازه چند تا نکته عرض مي کنم جسارتا:
    تا چون سياوش درآيي از آتش فتنه بيرون
    عمري نهاده جگر را بر تيز دندانه دل ...
    اگر اينجا اشاره تون به دندان بر جگر گذاشتنه ، شما برعکس مطرح کرديد که جگر رو بر دندان گذاشته.و عبارت "تيز دندانه دل" جالب نيست.از طرفي اين مصرع با مصرع قبلش که خيلي خوبه ارتباط معنايي نداره و آدم راضي نميشه.اين مصرع رو اگه بشه تغيير داد خيلي خوبه.اگه نشد بيت رو کلا حذف کنيد !

    مرغان بي پر رها و بالت کبوتر به زنجير...فکر مي کنم بال کبوتر بايد باشه.

    اين شهر شهري شلوغ است درگير سرنا و بوق است
    در گوش مردم دروغ است اسرار مستانه دل

    بهترين بيت اين شعر که خيلي دوست داشتنيه.

    خيلي لذت بردم موفق باشيد.

    پاسخ

    از دقت نظرتون ممنونم. در مورد بيت سوم،مصراع دوم رو عوض كردم اما در مورد بيت چهارم چون شعر در صيغه مخاطبه فكر مي كنم بالت بهتر باشه.
    به طمع اينکه جزو دوستان رهبري باشيم
     <      1   2